معنی چرک کردن، گنداندن گندیدن، متعفن شدن، پوسیدن، فاسد شدن، چرک نشستن, معنی چرک کردن، گنداندن گندیدن، متعفن شدن، پوسیدن، فاسد شدن، چرک نشستن, معنی ]cl lcbj، ;jbاjbj ;jbdbj، kتutj abj، /msdbj، tاsb abj، ]cl jasتj, معنی اصطلاح چرک کردن، گنداندن گندیدن، متعفن شدن، پوسیدن، فاسد شدن، چرک نشستن, معادل چرک کردن، گنداندن گندیدن، متعفن شدن، پوسیدن، فاسد شدن، چرک نشستن, چرک کردن، گنداندن گندیدن، متعفن شدن، پوسیدن، فاسد شدن، چرک نشستن چی میشه؟, چرک کردن، گنداندن گندیدن، متعفن شدن، پوسیدن، فاسد شدن، چرک نشستن یعنی چی؟, چرک کردن، گنداندن گندیدن، متعفن شدن، پوسیدن، فاسد شدن، چرک نشستن synonym, چرک کردن، گنداندن گندیدن، متعفن شدن، پوسیدن، فاسد شدن، چرک نشستن definition,